يادداشت سردبير٬ شماره ۶٩
سياوش دانشور
به کارگران لاستيک البرز٬
قدمى به جلو اما ناروشن

کارگران لاستيک البرز مدتهاست در مبارزه اى پيگير عليه کارفرما و انواع دزدان آشکار و پنهان هستند. يکبار نيروهاى امنيتى و سرکوبگر وحشيانه به آنان حمله کردند و با لودر ديوار کارخانه را ويران کردند. آنزمان کارگران درب ورودى را قفل کرده بودند و در محوطه ايران تاير شعار ميدادند و فرياد ميزدند. آنها حقوق معوقه شان را ميخواستند که مثل بسيارى ديگر از کارگران توسط کارفرماهاى حريص بالا کشيده شده است.

در روزهاى اخير کارگران قدمى فراتر نهادند. آنها اينبار با گرفتن دفتر مرکزى و بيرون انداختن عوامل کارفرما اعتراضات روزهاى قبل خود را ادامه دادند. اين اقدام بجا و درستى است اما ناقض است. چرا؟ بدنبال اين اقدام کارگران٬ اولين اقدام کارفرما و عواملش آمدن همراه با نيروى انتظامى و مسلح دولتى به دفتر مرکزى و بردن اسناد مواجه شد. اسناد مالى شرکت٬ حتى ورشکسته ترين شرکتها٬ برملا کننده يک دنيا دروغ و حقه بازى سرمايه داران است. آنها مدعى ورشکستگى٬ سوده ده نبودن٬ بدهکارى به بانک و غيره هستند و اينها را بهانه عدم پرداخت دستمزدها ميکنند. ما بارها تاکيد کرديم که کارگران نبايد اين ادعاها را بپذيرند و بايد راسا صحت و سقم اين ادعاها را بررسى کنند. اگر کارگران دفاتر را بررسى کنند٬ اگر کارگران بدانند که بيلان مالى و ترازنامه اقتصادى شرکت و سود و سفارشات و غيره چه بوده است٬ آنوقت دقيقتر ميبينند که کارفرمايان البرز و امثالهم با چه دسيسه ها و نمايش رياکارى و دروغ کارگران را به فقر و فلاکت کشانده اند.

دفاتر را باز کنيد!
به همين دليل اولين اقدام آنها انتقال سريع اسناد است. چيزى که از نظر آنها کارگران نبايد به آن دسترسى داشته باشند. کارگران همه جا بايد خواهان باز شدن دفاتر شوند. کميسيونهاى تحقيق مستقل کارگرى در هر کارخانه بايد براى بررسى ادعاهاى واهى کارفرماها تشکيل شود. اين يک پايه کنترل کارگران بر محيط کارشان است. قدمى که کارگران البرز برداشتند بايد آگاهانه و افشاگر و به نفع مبارزه اين کارگران و کل طبقه کارگر باشد. شعار "دفاتر را باز کنيد!" را همه جا مطرح کنيد.

تغيير مديريت راه حل نيست!
يک شعار و خواست کارگران البرز تغيير مديريت است. آنها خواهان تغيير مديريت خصوصى به مديريت دولتى هستند. آنها فکر ميکنند که فقط "باند و مافياى شرفى" مسئول همه اين فجايع است. ترديدى نيست که باند شرفى مشخصا در وضعيت امروز البرزيها نقش مستقيم دارد. اما شرفى يک عضو مافياى سرمايه دارى است و اين حکومت مافيا است. دولتى و غير دولتى آن فرق نميکند. وانگهى خواستهاى کارگران با طرح اين شعار مخدوش ميشود. اقدام عملى اخير شما با اين شعار در تناقض است. شما کار ميخواهيد٬ ادامه کارى کارخانه را ميخواهيد٬ دستمزدهايتان را ميخواهيد٬ معيشت براى خانواده تان ميخواهيد. دولت که کور نيست و اعتراضات شما را در اين مدت ديده است و يکبار با سرکوب شديد با آن مقابله کرده است. اعتراض شما نبايد بازيچه دست اختلافات باندهاى سرمايه شود. اعتراض شما عليه کل اين سرمايه داران است که مسئول مستقيم وضعيت فعلى هستند. مديريت جديد هم همين داستان را تکرار ميکند. کار اينها اينست که با تغيير مديريت مقدارى وام ميگيرند و مجددا کارخانه را بعد از چند ماه به همين وضعيت مى اندازند و پيش از همه حقوق کارگران را ميخورند.

چه بايد کرد؟
کارگران بايد مستقيما دستمزدهايشان را مطالبه کنند و دولت سرمايه داران را مسئول پرداخت آن بدانند. کارگران بايد نظارتشان را بر دفاتر مالى تامين کنند. کارگران بايد نهادهاى مستقل خود را در هر مورد سازمان دهند و عملا دست کارفرما و حيطه قدرت او را- چه دولتى و چه خصوصى- کوتاه کنند. کارگران بايد راسا براى اداره کارخانه پا پيش بگذارند. اداره کارخانه به مديريت دزد نيازى ندارد. کارخانه اساسا به مديريت جدا از کارگران نياز ندارد. آنجا هم که مديرى به هر حال هست بايد شرايط کارگران را بپذيرد و اصل دخالت و نظارت کارگران را بر جوانب مختلف کار تضمين کند. اين گام مهمى است که کارگر را منسجم ميکند٬ حرمتش را بدرجه اى اعاده ميکند٬ پايمال شدن حقوقش را بدرجه اى سد ميکند٬ و شرايط برده وار فعلى را تخفيف ميدهد.

شما بايد اعلام کنيد اين کارخانه مال ماست. منبع کار و معيشت ١٢٠٠ خانواده کارگرى است. کارفرما و دولت و حاميانشان غلط ميکنند کارخانه را ميبندند و حقوق کارگر را بالا ميکشند. شوراى کارخانه را تشکيل دهيد. نهادهاى لازم را در ميان خود ايجاد کنيد. در تصميم گيريها به مجمع عمومى منظم کارگران متکى شويد. سياستهاى خود را براى دخالت بيشتر در هر حدى که مقدور است با سياست کنترل کارخانه تنظيم کنيد. خواست بررسى دفاتر را طرح کنيد و راسا آنجا که دسترسى داريد به اين کار اقدام کنيد. شما با چنين سياستى ميتوانيد به همه اعلام کنيد که سرمايه داران٬ چه دولتى و غير دولتى٬ چه بلائى برسر کارگران آوردند و دولت و قانون از چه دزدان حرفه اى و شارلاتانهائى حمايت سياسى و نظامى ميکند.

کارگران البرز عملا در مبارزه شان ديدند که بايد گامى فراتر بگذارند. در جائى که محل کار بسته است و يا اهرم اعتصاب کارائى معمول را ندارد٬ سياست و تاکتيک کارگرى بايد تعرض متقابل به سرمايه باشد. کنترل کارگرى و مجموعه اى از اقدامات مهم و پيشرونده ميتواند به انسجام٬ تشکل واقعى٬ توهم زدائى از سياستهائى که کارگران را سرميدواند٬ و قدرتگيرى سنت مبارزه راديکال کارگرى کمک کند.

اقدام شما اگرچه ناروشن و خواست شما مبنى بر تغيير مديريت اگرچه غير کارساز٬ اما نفس قدمى جلو گذاشتن از اجتماع صرف هر روزه مهم است و دريچه پيشروى را ميگشايد. بايد اين قدم را با سياستهاى متناسب با آن تلفيق و هماهنگ کنيد.

زنده باد کارگران لاستيک البرز!